زندگی دو چیز را یادم داد :
آرزوی مرگ
مرگ آرزو
دستمال که هیچ ، کل زندگی ام زیر درخت آلبالو گم شده است !
زندگی…
خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود
زندگی…
حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر
زندگی…
باور دریاست در اندیشه ماهی ، در تنگ
زندگی…
ترجمه روشن خاک است ، در آیینه عشق
زندگی…
فهم نفهمیدنهاست
زندگی مثل دیکته است، هی غلط مینویسیم و هی پاک میکنیم،
دوباره مینویسیم و باز پاک میکنیم، غافل از اینکه یه روز داد میزند ورقهها بالا…
نمیدانم چه کسی !
دست اتفاقهای خوب زندگی ام را گرفت
که دیگر نمیافتند
غروب جمعه …
از زندگی من دلباز تر است
باران کمیآهسته تر ، اینجا کسی در خانه نیست
من هستم و تنهایی و دردی که نامش زندگیست !
هیچ گرسنهای باقی نمیماند
شک ندارم همین روزها
همه سیر میشوند ، از زندگی …
سکوت نکن
زمزمه کن گاهی !
قدم بزن در کوچههای زندگی
و گاهی آرام پرواز کن
این آبی بیکران مال تو نباشد …
مال کیست ؟
زندگی زمان دارد
و زمان میگذرد هر دو میگذرند و ما مینگریم ؛
زندگی ٬ زمان تیک تاک با صدای قلب هماهنگ میشود
هر دو باهم مینوازند و میروند تا پایان هر دو سکوت باشد و ایست
موضوع غم انگیز در خصوص زندگی ، کوتاه بودن آن نیست
بلکه غم انگیز آن است که ما زندگی را خیلی دیر شروع میکنیم
تلخ ترین قسمت زندگی اون جاییه که آدم به خودش میگه : چی فکر میکردیم و چی شد !
کرم دندانهایم را خورد …
از بس در قاب زندگی گفتم : سیب !
به شدت نیاز دارم یکی پایین زندگیم بنویسه : چند سال بعد …
خدایا میخواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم ، دیگر زمینت بوی زندگی نمیدهد !
تو زندگی خیلی از ما یه شبایی بوده که فقط خدا میدونه چجوری سر کردیم تا صبح
تلخ میگذرد این روزها !
که قرار است از تو …
که آرام جانمیبرای دلم یک رهگذر معمولی بسازم…!
********
سخت است . . .
“او” کردنِ “تویى” که همه زندگى “من” بود !
********
دلـــم چـِـه کــودکــانــه بَهــانــهی تــو را میگیـــرد،
امـــا تــو بـــزرگـــانــه بِــه دِل نگیـــر…
فقـــط بگــــو : کــــودکـــ استـــ، نـِـمیفهمــد…
********
گاهی از خیال من گذر میکنی …
بعد اشک میشوی …
رد پاهایت خط میشود روی گونهی من …
********
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمیکند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…
********
راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود !
تو … هیچ کجا نیستی…
********
هـر روز صفحهی نیازمندیـهــا را زیر و رو میکنــم
میدانــم بالاخره
یک روز
به مــن لعنتی نیاز پــیدا میکنـــی . . .
********
جملات غمگین زندگی
من که به هیچ دردی نمیخورم …
این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …
پیامک غمگین
دیگه ته موندههای سیگارم را دور نمیریزم….. شاید فردا که من نباشم….. از روی همینا بفهمیچقد دوست داشتم…..!!!!
اس ام اس غمگین زندگی
دلم بهانهای میخواهد برای ادامه زندگی…
مثل یک بوسه عاشقانه که یادم بیاورد هنوز زنده ام !
********
حالا که رفتهاَم هر روز پشت پنجره میایستی به « شاید دوباره برگردد! » فکر میکنی.
چه فایده! هیچکس حتی به اشتباه …
دو بار به کوچهی بُنبست نمیرود!
********
مدتهاست …
بی آن که باشی؛
با تو زندگی کرده ام!
تلخ تر از این؟
********
جملات کوتاه غمگین زندگی
صبر کن سهراب! آری… تو راست میگویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است! اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمیدانم که چرا این مردم، دانههای دلشان پیدا نیست… صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمهی داغ زمین بیزارم
متن غمگین
دلتنگی
رودخانهای ست
که به هیچ دریایی نمیریزد
********
اشتباه نکن !
نه زیبایی تو نه محبوبیت تو مرا مجذوب خود نکرد…
تنها آن هنگام که روح زخمیمرا بوسیدی
من عاشقت شدم
********
جملات کوتاه ناراحت کننده
ﻣﺘﺮﺳﮏ ﺭﺍ ﺩﺍﺭ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺎ ﭘﺮﻧﺪﻩ…! ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺗﺎﺭﺍﺝ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﻱ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻴﮕﻔﺘﻲ ﮐﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ”ﻗﺤﻄﻲ ﻋﺎﻃﻔﻪ”ﻫﺎﺳﺖ
اس ام اس غمگین عاشقانه
استخوانهایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
من از دوری تو منقرض شدم …
********
هیچ کس نمیداند…
پشت این چهرهی آرام در دلم چه میگذرد!
کسی نمیداند…
این آرامش ظاهر و این دل ناآرام چقدر خسته ام میکند
********
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ،
به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
منبع : جملات زندگی